معنی سلطان آباد

لغت نامه دهخدا

سلطان آباد

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان، دارای 260 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آنجا غلات، برنج، لبنیات و صنایع دستی زنان بافت پارچه های ابریشمی و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 270 تن سکنه و آب آن از چشمه دیماندول است. محصول آن غلات، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان سیاه چادر بافی و طناب بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفه ٔ کریم خانی و میربیک بوده زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. دارای 160 تن سکنه و آب آن از چشمه سار است. محصول آن غلات، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی، جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. دارای 357تن سکنه و آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات، برنج، صیفی، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 435 تن سکنه و آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد، دارای 105 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است. محصول آن غلات، بنشن، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان پیوره ژن بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 981 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، دارای 738 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، خشکبار، بنشن و شغل اهالی زراعت، گله داری، کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از شیرآباد میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش رامهرمزشهرستان اهواز است. این دهستان از شمال به دهستان رستم آباد، از خاور به دهستان ابوالفارس، از جنوب به دهستان جایزان، از باختر به رود مارون محدود است. از 6 آبادی تشکیل شده و سکنه ٔ آن 1300 تن است. محصول آن غلات، برنج و شغل مردان زراعت است. راههای دهستان مالرو است و دارای دبستان است. ساکنین از طایفه ٔ شولی و شیرعلی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان ارزوئیه ٔ بخش بافت شهرستان سیرجان، دارای 600 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت، مزرعه درباغ جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان فسا در بخش داراب شهرستان فسا، دارای 125 تن سکنه و آب آن ازقنات است. محصول آن غلات، حبوبات، پنبه و صنایع دستی قالی بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز، دارای 576 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، چغندر، برنج، پنبه، میوه جات و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. دارای 150 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت، زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفه ٔ 7 لنگ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از بخش قلعه رزاس شهرستان اهواز دارای 175 تن سکنه و آب آن از چشمه و قنات است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان کرباس بافی و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) نام یکی از دهستان های بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار که در شمال خاوری سبزوار واقع است و محدود است از طرف خاور به دهستان طاغنکوه از شمال به بخش صفی آباد و بخش سرولایت از جنوب به دهستان رباط سرپوشیده و دهستان مرکزی باختر به دهستان طبس. محصول آن غلات، بنشن، پنبه و شغل مردان زراعت و کسب در شهر سبزوارو صنایع دستی زنان انواع کرباس بافی است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و مجموع نفوس آن در حدود 7962 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج. دارای 169 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، لبنیات و شغل دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) نام قدیم شهرستان اراک است. رجوع به اراک شود.

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 455 تن سکنه و آب آن از چاه و قنات است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان قالیچه بافی است و راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. دارای 140 تن سکنه و آب آن ازرودخانه ٔ موئیه و شاهپورآباد است. محصول آن غلات، حبوبات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزءدهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل، دارای 771 تن سکنه و آب آن از رودخانه بالخلو و چشمه است. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، دارای 150 تن سکنه است و آب آن از قنات و رود کردان است. محصول آن غلات، صیفی، بنشن، چغندرقند، لبنیات و شغل اهالی زراعت و صیفی و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه بخش زرند شهرستان ساوه، دارای 100 تن سکنه و آب آن از قنات شور است. محصول آن غلات، پنبه، چغندرقند، باغات، بادام و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین، دارای 270 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، پنبه، کشمش، بادام، کرچک و شغل اهالی زراعت، گلیم، جاجیم و جوراب بافی است. از آثار تاریخی قلعه ٔ خرابه ای وجود دارد.مزرعه ٔ اسماعیل آباد جزء این ده است کنار راه شوسه وراه آهن واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان عقیلی بخش شهرستان شوشتر، دارای 150 تن سکنه و آب آن از کارون است. محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفه ٔ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. دارای 250 تن سکنه و آب آن از رودخانه و چشمه است. محصول آن غلات، نخود، بزرک، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد.[س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 545 تن سکنه و آب آن از رودخانه و چشمه است. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 170 تن سکنه و آب آن از چشمه و رود است. محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد.[س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان دیکله بخش هوراند شهرستان اهر، دارای 141 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، حبوبات، سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دارای محضر رسمی طلاق و ازدواج میباشد. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) ده مرکز دهستان سلطان آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. دارای 600 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ ابوالفارس و رود مارون است.محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) قصبه ٔ مرکزی دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. شغل اهالی زراعت و کسب میباشد. دارای دبستان و پاسگاه ژاندارمری است. قراء مهم آن رباط گز. دارای 3263 تن سکنه. باغنجر دارای 1116 تن سکنه. 8 باب قهوه خانه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از بخش نجف آباد به اصفهان، دارای 343 تن سکنه وآب آن از قنات و چاه و زاینده رود است. محصول آن غلات، سردرختی، صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است ازدهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 146 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان ازغند بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه. دارای 138 تن سکنه و آب آن از قنات و رودخانه است. محصول آن غلات، بادام و شغل اهالی زراعت، گله داری و قالیبافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران، دارای 495 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، صیفی، انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان سرورود بخش رزن شهرستان همدان، دارای 1200 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، انگور، لبنیات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان. دارای 231 تن سکنه و آب آن از قنات و چشمه سار است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از ریگان بخش فهرج شهرستان بم، دارای 147 تن سکنه و آب آن از قنات است. محصول آن غلات، خرما و حنا است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 105 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان کنگاور شهرستان کرمانشاه، دارای 465 تن سکنه و آب آن از قنات و فاضل آب رودخانه ٔ فش و کبوترلانه تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و آبی و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 125 تن سکنه و آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات، بنشن، و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاهان. دارای 150 تن سکنه و آب آنجا از زرسراب است. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

سلطان آباد. [س ُ] (اِخ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 790 تن سکنه و آب آن از رود کر است. محصول آن غلات، چغندر و برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

حل جدول

سلطان آباد

نام قدیم اراک

معادل ابجد

سلطان آباد

158

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری